شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

شاعری از جنس آفتاب - نزار قبانی

 

 

                 شغل ما عاشقی است
                                                                      نزار قبانی
نزار قبانی

میلاد من تویی

به یاد ندارم بودنم را

پیش از تو

بالاپوشم تویی

به یاد ندارم زندگی را

پیش از عشقت

این قسمتی از شعر نزار قبانی برجسته ترین شاعر معاصر سوریه است. سادگی و به دور بودن از هر گونه تکلف لفظی از نزار یک شاعر عامه پسند ساخته است. بسیاری از قصاید معروف او در زمان حیاتش با صدای «عبدالحلیم حافظ» خواننده معروف مصر اجرا شده بود و در تکمیل شناخت نسل جدید دنیای عرب با اندیشه ها و زبان شعر نزار قبانی، کاظم الساهر خواننده سرشناس عراقی با اجرای بسیار شنیدنی برخی از قصاید معروف او، نقش مهمی ایفا کرد تا جایی که این ترانه ها روزانه بر لبان هر پیر و جوان زمزمه می شود. نزار قبانی در سال ۱۹۲۳ در شهر دمشق پایتخت سوریه چشم به جهان گشود. دروس ابتدایی و مقطع دبیرستان را در همین شهر گذراند. سپس در رشته حقوق دانشگاه دمشق مشغول به تحصیل شد و توانست در سال ۱۹۴۵ مدرک کارشناسی خود را بگیرد. پس از اتمام تحصیلات، به جای پرداختن به حرفه وکالت بر آن شد تا به هیات دیپلماتیک سفارت سوریه در قاهره بپیوندد و چند سالی در سفارتخانه کشورش در ترکیه، انگلیس، لبنان و اسپانیا مشغول به کار بود. همزمان با انجام امور سیاسی به سرودن شعر نیز پرداخت تا جایی که در سال ۱۹۶۶ تصمیم گرفت میان سیاست و شعر یکی را برگزیند پس جانب شعر را گرفت و از کلیه سمت های سیاسی اش استعفا داد. انتشار اولین دیوان شعر تحت عنوان «قالت لی سمراء» (سمرا به من گفت) با استقبال گسترده مردم مواجه شد و او را به سرودن اشعار هرچه بیشتر تشویق کرد. نزار قبانی در شعرهای اولیه اش، با استادی تمام روحیات و خصوصیات زن را وصف کرد که در میان خاص و عام به شاعر زن شهرت یافت. برخی معتقدند تعلق خاطر او به موضوع زن ناشی از دو مساله و حادثه یی است که به شدت در روح و روان او تاثیر فراوان گذاشت. حادثه اول به خودکشی خواهرش وصال برمی گردد که در عشق خویش ناکام ماند و چاره یی جز انتحار نیافت و حادثه دوم به ترور همسر عراقی اش به نام «بلقیس الراوی» بازمی گردد که در جریان بمب گذاری یک گروهک مخالف رژیم عراق در سال ۱۹۸۱ در سفارت این کشور در بیروت جان باخت. این دو حادثه چنان تاثیری بر روح بی آلایش نزار قبانی گذاشت که شعرهای اولش را به موضوع زن اختصاص داد. عشق قسمت عمده آثار نزار را دربرمی گیرد. خود او چنین اعتراف می کند؛ «من از خانواده یی هستم که شغل آنها عاشقی است. عشق با کودکان این خانواده زاده می شود، همان گونه که شیرینی با سیب متولد می شود. وقتی به یازده سالگی می رسیم عاشق می شویم و در دوازده سالگی دلتنگ می گردیم و در سیزده سالگی از نو عاشق می شویم و در چهارده سالگی دلتنگ می گردیم و در چهارده سالگی دلگیر و دلتنگ. در خانواده ما هر طفلی در سن پانزده سالگی پیر است و در کار عاشقی صاحب طریقه یی.» نزار قبانی تا قبل از شکست عرب ها در ژوئن ۱۹۶۶ تنها اشعار عاشقانه می سرود اما بعد از آن شکست بر آن شد تا وارد گردونه سیاست شود و با قلم خود در راه آزادی ملت فلسطین بکوشد. از این رو قصیده «یادداشتی بر دفتر شکست» را سرود که در محافل ادبی و سیاسی جهان غرب غوغایی به راه انداخت. برخی سرودن این شعر را به فال نیک گرفتند و آن را مقدمه یی برای سرودن هر چه بیشتر اشعار سیاسی او تلقی کردند اما برخی دیگر گفتند که شعر سیاسی برازنده شخصی چون او نیست. به هر روی قبانی شاعری است که فلسطینی ها او را به عنوان زبان ادبی خود می شناسند. قبانی در شعری که قدس را توصیف کرده، انسان را به کوچه باغ های بیت المقدس می برد؛

در این زمانه تو را هر که بنگرد

به غم نشسته خیابان ها و کوچه ها

قدس

شهر من

شهر پرطراوت زیتون و آشتی...

نزار در پی کشته شدن همسرش بلقیس در سال ۱۹۸۱ قصیده یی می سراید. او در این قصیده لطیف ترین احساسات شاعرانه خویش را برای خواننده بیان می کند و کشته شدن همسرش را بهانه یی برای محکوم کردن فتنه ها و تفرقه های موجود بین عرب ها قرار می دهد. آنجایی که می گوید؛ «اگر آنان درخت زیتونی را از ربع قرن پیش آزاد کردند یا میوه لیمویی را بازگرداندند و پلیدی را از تاریخ محو نمودند از قاتلان تو تشکر خواهم کرد ای بلقیس، اما آنان فلسطین را ترک کردند تا آهویی را بکشند.» یا می گوید؛

شک داری که دلنشین ترین زن جهانی و مهم ترین؟

شک داری تمام کلیدهای جهان از آن من شد

آن گاه که به تو دست یازیدم؟

شک داری جهان دگرگون شد

به گاه گرفتن دستت

و بزرگ ترین روز تاریخ و زیباترین خبر دنیا بود

روز ورودت به قلبم؟

با کشته شدن بلقیس، نزار راهی سوئیس می شود. پس از چندی به فرانسه و سپس به لندن، شهری که همیشه برایش مظهر آرامش و زیبایی بوده، می رود. در این شهر نزار همچنان به سرودن اشعارش ادامه می دهد. کتاب های شعری او یکی پس از دیگری در کشورهای عربی چاپ و خوانندگان با شور و ذوق زایدالوصفی این کتاب ها را خریده و می خرند. شهرت نزار در سراسر جهان عرب زبانزد خاص و عام شده بود. او دیگر به سوریه تعلق نداشت، جهانی او را می طلبید. نزار در آوریل ۱۹۹۸ در لندن چشم از جهان فروبست. اما مردم همچنان خاطره نزار را که با صدای آرام ولی پراحساسش اشعارش را می خواند به یاد دارند. جسد نزار قبانی به دستور حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه با احترام نظامی و تشریفات رسمی بر دوش هزاران نفر از دوستداران شعرش در دمشق زادگاه او به خاک سپرده شد.

روزنامه اعتماد

 

کنگ روستایی در۲۸کیلومتری مشهد

 
 
 
در پهنه گسترده ایران زمین هنوز مناطق بسیاری هست که زیبایی ها و جاذبه های آن برای بسیاری شناخته شده نیست و تنها تعداد محدودی از جلوه های طبیعی آن برخوردار می شوند.
خراسان رضوی اگرچه یکی از پرجاذبه ترین جلوه های مذهبی و گردشگری را در درون خود دارد، اما به سبب موقعیت جغرافیایی توانسته چهره های گوناگونی از زیبایی های طبیعی را نیز در اقلیم پهناور خود داشته باشد؛ جاذبه های زیبایی که از چشم بسیاری از گردشگران دور مانده است.


    سلسله کوه های بینالود منطقه ای ویژه و سرشار از دیدنی های طبیعی را در حداقل فاصله از مشهد پدید آورده است، با دره های سرسبز و آب و هوایی مطلوب. روستای تاریخی کنگ در دامنه کوه های بینالود و در قسمت جنوبی این رشته کوه، یکی از مناطق زیبایی است که به دلیل بافت قدیمی خود دارای ارزش های تاریخی و فرهنگی بسیاری است.
    رودخانه همیشه پرآب کنگ، درختان سر به فلک کشیده با انواع میوه و آبگیرهای زیبای این منطقه با تابستان های معتدل، گردشگران بسیاری را به سوی خود می خواند.
    نام کنگ برگرفته از سرگذشت های به یادگار مانده در این سامان است.
    «کنگ» در لغت دو معنا دارد: یکی به معنای پرنده ای قوی پنجه که در مناطق کوهستانی زندگی می کند ودر دگر معنا به دژ مستحکم تعبیر شده است. کنگ نامی است که با افسانه های کهن در آمیخته و تسخیر ناپذیری و سخت کوشی مردمان این منطقه که آن را همچون پرنده ای آزاد از بند هرآنچه تجدد نام گرفته دور نگاه داشته است.
    روستای کنگ در ۲۸ کیلومتری غرب مشهد و در ۹ ـ۳۶ عرض جغرافیای و۳ ـ ۵۹ طول جغرافیایی واقع شده است.
    این روستا جزئی از بخش طرقبه و از توابع شهر مشهد است و در جوار رودخانه کنگ ساخته شده است. 

 


    برای رسیدن به روستای کنگ باید راه آسفالته طرقبه نغندر را پشت سر گذاشت.
    بعد از گذشتن از طرقبه و نغندر، نسیم خنکی پهنای صورت را نوازش می دهد و پدیدار شدن درختان سر به فلک کشیده در دامنه کوه و قرار گرفتن خانه های زیبای روستایی که پشت بام هر یک حیاط دیگر خانه به شمار می آید، چشم انداز بدیعی را به وجود آورده است که بسیاری از طبیعت دوستان را به سوی خود می خواند.
    شیوه استقرار خانه ها با توجه به اقلیم، جهت باد و جهت تابش خورشید در راستای شمال شرقی جنوب غربی است که صرفه جویی در مصرف انرژی را در پی دارد. این روستا در ارتفاع ۱۸۰۰متری از سطح دریا قرار گرفته و شیب عمومی آن جنوب غربی و شمال شرقی است و میانگین آن حدود ۷ درصد است. کنگ به دلیل وجود کوه های مرتفع، استقرار در کنار رودخانه و عدم وزش بادهای خشک از آب و هوای معتدل و بسیار مطبوعی برخوردار است.
    جمعیت روستای کنگ در سرشماری سال ۱۳۸۰ حدود ۸ هزار نفر بوده است که از این تعداد تنها ۱۴۶۸ نفر در روستا باقی مانده و دیگران به شهرهای اطراف مهاجرت کرده اند. کار و پیشه مردم روستا باغداری، دامداری و فرش بافی است. در کنار این پیشه ها، مشاغلی همچون نجاری و تراشکاری نیز رواج دارد.  

 

 

 


    به دلیل عدم وجود زمین مسطح و مناسب برای کشاورزی و وجود زمین های شیب دار، اکثراً باغداری و مشاغل وابسته به آن جزو فعالیت های زراعی روستا محسوب می شود.
    روستای کنگ شامل ۸ محله شفیعان، محله بابا، ابولون، میان ده (سادات)، زیرده(میران)، هشیمون، سرکمر و قلعه نو است.
    در هر محله تعدادی ریش سفید و یک نفر به عنوان رئیس ریش سفیدان به نام کدخدا وجود دارد که حل مشکلات اهالی را بر عهده دارد.
    این روستا شامل ۵ طایفه هشیمون، شفیعون، ابیلون، سیرون و سید است. گفته می شود نخستین گروه مهاجران که به روستای کنگ آمده و هسته اولیه آن را تشکیل داده اند طایفه میرون ها از «میرده» سیستان بودند که امروزه زابل گفته می شود.
    از مکان های مهم مذهبی این روستا مزار شیخ عبدا...است، او از عرفای این دیار است که در سال ۱۲۶۶ هـ . ق متولد شد و به تحصیل علم و دانش در مشهد، قم و عتبات عالیات پرداخت و در کنگ چشم از دنیا فرو بست.
    یکی از رسوم و عقاید ساکنان کنگ روشن کردن شمع در زیر درختی کنار چشمه است که به روایت اهالی، محل دفن امامزاده ای است و حاجت مردم را برآورده می کند و مردم نذر و نیاز خود را پای این درخت انجام می دهند.
    بافت تاریخی، زیبا و اصلی کنگ باعث شده است که به منظور حفظ ارزش های تاریخی و فرهنگی موجود در این روستا اقداماتی برای مستند سازی آن توسط پایگاه میراث فرهنگی توس انجام گیرد تا جلوه های سنتی این روستای زیبا همچنان حفظ شود و مأمنی باشد برای دوستداران طبیعت و سنت ها. 

 

 


منبع : طرقبه آنلاین

بزرگان عرصه هنر هرمزگان

 

دراین قسمت سعی بر آن دارم تاخلاصه وار یادی از بزرگان عرصه هنر وادب استان عزیزمان کرده و با ارج نهادن زحمات  این  عزیزان کوچکترین جزیی از دین محوله بر گردنمان نسبت به این سروران که همانا سباسگزاری از آنهاست را سعی بر بجا آوردن دارم - سرآغاز این سری مطالب با کلامی درمورد شاعره معاصر ایران وهرمزگان خانم امینه دریانورد است که امیدوارم مورد توجه شما قرارگیرد  :                       

                 

                                                          

                            

نام ونام خانوادگی : امینه دریانورد 

 

تـــاریـــخ تــولـــد   : 1/1/1354

 

مـحـــل  تــولـــد   : جزیره قشم - درگهان

 

میزان تحصیلات   :  لیسانس 

 

رشته تحصیلی   : مردم شناسی 

  

شــــــغـــــــل : کارمند 

ایــــمــــیــــل       :  ad-tarannom@yahoo.com 

 

عــــــــــلایــــق   : شعر وادب 

جمله ای از ایشان :  

  

من شمایم - شما من اید وما مردمی هستیم که به عشق کوشیده است.  

 

  

                         **************************************

 

 میگویند امینه در سن بیست ودو سالگی - در یک یک مکان محقر وبا استفاده ازکتابهای شخصی خود یک کتابخانه عمومی راه می اندازد - کاری که در همان اوایل  بامخالفتهای فراوانی روبروبرو شده وبه جایی میرسد که به ایشان میگویند : حضورتان در این مکان باعث دردسر برایمان شده و دختران ما از شما چیزهایی یاد میگیرند که باعث از بین رفتن اصول وقواعد جامعه ما میشود و از ایشان میخواهند که این کار را ترک کنند - ولی با بیگیریهای ایشان وجلب توجه مسولین منطقه آزاد قشم ایشان توانستند آن کتابخانه را به ثبت رسانیده و همکنون آن کتابخانه کوچک به یک کتابخانه بزرگ ومفید برای درگهان تبدیل شده است . 

 

برگزاری کلاسهای مختلف به هدف بالابردن سطح فرهنگی - اجتماعی مردم نیز از دیگر فعالیتهای ایشان به شمار میرود . فعالیتهای فرهنگی - اجتماعی - هنری ایشان باعث شد که به سمت معاونت ارشاد قشم منصوب گردند . 

 

امینه دریانورد در زمینه شعر در شش کنگره سراری شرکت نموده و کسب رتبه سوم در کنگره چهارم و برگزیده شدن در کنگره بنجم از دستاوردهای ایشان بشمار می آید .   

 

                        ****************************************** 

                         

بجاست که در این قسمت نمونه هایی از اشعار ایشان را باتامل مرور کنیم :   
 
  
 
                                            
 
رنج
 

 

آهن اینجا اگر چه پوکیده     

 

ریشه هامان ببین چه بالیده است

 

 

روی این خاک در حصار که ابر

 

غیر شرجی بر آن نباریده است

 

 

حتم دارم به خواب و بیداری

 

چشمتان بارها مرا دیده است

 

 

بارها با شما قدم زده ام

 

و حواس شما نفهمیده است

 

 

گاه حس می کنم که سیب شدم

 

و مرا اشتیاقتان چیده است

 

 

و گناه بهشتی ام آنک

 

در شما واژه واژه رویده است

 

 

من شمایم شما من اید و ما

 

مردمی که به عشق کوشیده است

 

 

حال ما را کسی نپرسیده است

 

رنج ما را کسی نرنجیده است   

 

                            

              

 

 

                                      

 

  

دلت نسوخت؟ 

  

 

وقتی که عشق خانه نشین شد ! دلت نسوخت ؟

 

خورشید سوگوار زمین شد ، دلت نسوخت ؟

 

 

وقتی که حرف آیینه ها ناشنیده ماند

 

و ...چهره ها چنان و چنین شد ، دلت نسوخت ؟

 

 

وقتی که گور جای گل از خاک رست و رست

 

پیشانی زمان همه چین شد ، دلت نسوخت ؟

 

 

روزی که ناگزیر برادر کشی شدیم

 

دل های عاشقان پرکین شد ، دلت نسوخت ؟

 

 

آن روزها دل تو کجا بود مهربان !؟

 

آن روزها که حیف ترین شد - دلت نسوخت     

 

 

                     

                                

 

                                          

 

 

خیال کن
 
 
 خیال کن که جزیره که ما از آن توایم

 

که زر خرید که تسخیر رایگان توایم

 

 

 خیال کن که دروغ است فعل ناشدنی

 

شده است و فصل مگویای داستان توایم

 

 

خیال فرصت خوبی ست خوش خیال ترین

 

خیال کن که خدایی و بندگان توایم

 

 

خیال نه - که یقین می کن این کرامت محض

 

تمام تور - تو - ما نیز ماهیان توایم

 

 

( کرم نما و فرودآ‏ که خانه خانه ی توست )

 

تو میزبانی و ما جمله میهمان توایم

 

 

عجب زمانه ی مهمان کشی ست شرم

 

بریز تشنه ی بی مکث شوکران توایم    

 

             

                                              


   

 

پرواز 

 

 

باز دریا و شب و من به تو می اندیشیم

 

چه حسودانه ببین می نگرد مهتابم

 


 

دل به دریا زده ها خوبترم می فهمند

 

کاش موجی به سراب تو کند پرتابم     

 

                   ********************* 

 

پیروزی وموفقیت روز افزون این خورشید شعرجنوب ومهتاب  

جزیره عشق و والا شاعـــره وطـــــن عزیزمان را از بــارگــاه  

باریتــعالی خــــواهان وخواستاریم و ایشان را که با توانمندی 

ومصابرت واراده بــه مـکانــت وجــایــگاه واقــعی خود دست  

یافته اند  -  ارج نهاده وبه این عزیز میگوییم : همانا که بسـی  

راه بهر  رفتن باقی مانده و چه بســـا کلام برای گفتن وبدانید  

ویقین داشته باشید که با دل وجـــان قـــدم به قــــدم همراه  

و همصدایتان هستیم وهمگی به وجود مبارکتان سراپا مفتخر 

و ســـربلندیم وبه امیدروزی که در عــرصه های جـهـانی هـم  

شاهد حضور شما باشیم - شما را هر دم سپاسگزاریم - خب  

تا مطلبی دیگر وهنرمندی دیگر ازخطه آفتاب و اراده.............. 
یـــــــــــــا هـــــــــــــــو     

 

 

                                           **********************