شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

در آستانه سالگرد انقلاب ایران (۱)

در آستانه سالگرد انقلاب اسلامی ایران شاهد سری انقلاباتی در کشورهای عربی هستیم که اتوماتیک وار وپشت سرهم وبطرز عجیبی در حال وقوع است   - اینجا مختصرآ به تغییرات چند روز اخیر بعضی از نقاط دنیا میپردازم واز تونس آغاز میکنم :  

 

                              
تونس کشوری است ده میلیون نفری در شمال آفریقا و با فرهنگی عربی. ۹۹ درصد مردم تونس مسلمان‌اند. فینیقیه‌ای‌ها شهر باستانی کارتاژ را در قرن هشتم پیش از میلاد و هنگامی که به این منطقه رسیدند، بنا نهادند.
 


 این کشور  در سال ۱۴۶ پیش از میلاد با شکست فینیقیه‌ای‌ها به تصرف امپراتوری روم درآمد. با پیروزی مسلمانان در قرن هفتم میلادی فرهنگ منطقه به فرهنگی عربی تغییر یافت؛ اما در سال ۱۸۸۱ مستعمره فرانسه شد. تونس در سال ۱۹۵۶ به استقلال رسید و تا سال ۱۹۸۷ تحت حکومت «رییس‌جمهور زندگی» حبیب بورگوئیبا بود. رییس‌جمهور «بن علی» که از سال ۱۹۸۷ حکومت را در دست دارد( تا امروز) .  

 

                

کسی فکر آنرا نمیکرد که آتش خودسوزی جوانی دست فروش شعله های   

انقلابی بزرگ رادرپیش خواهدداشت.   

 

 

 

"محمد البوعزیزی" 26 ساله که به رغم داشتن مدرک تحصیلی، ناگزیر از راه دستفروشی کسب درآمد می کرد، حدود یک ماه پیش در شهر "سیدی بوزید" دست به خودسوزی زد.

خودسوزی این جوان تونسی که به مرگ وی منجر شد، باعث گردید دوستان و نزدیکان وی دست به اعتراض و تظاهرات بزنند. اعتراض و تظاهرات آنان هم به درگیری با نیروهای پلیس و ضد شورش و کشته شدن تعدادی دیگر منجر شد. این درگیری ها همین طور ادامه یافت و حدود یک ماه به طول انجامید.

این اعتراضات در نهایت به سقوط دولت تونس و فرار "زین العابدین بن علی" رئیس جمهور این کشور منجر شد. 


 





جوانی که انقلاب تونس را راه انداخت 

جامعه کنونی اعراب را می توان با همین جوان تونسی که خودکشی کرد سنجید. بیکاری، فساد مالی و اداری، استبداد و مشکلات حقوق بشری مولفه‌های مشترک در بسیاری از کشورهای عربی است.در تمام منطقه، کمبود شأن و اعتبار انسانی مشهود است.

در شرایط فعلی و در دوره جهانی شدن، حکومت‌ها نمی توانند دست شهروندان خود را از رسیدن به اخبار روز کوتاه کنند.

رسانه‌های عرب – حتی در کشورهای محدودتر – می توانند به وضوح عطش مخاطبان خود برای شنیدن خبر خودکشی بوعزیزی و داستان‌های شگفت‌آور بعد از آن را احساس کنند.

آنها دیگر نمی توانند هم‌چون گذشته به سکوت خبری خود ادامه دهند.

۱۷ دسامبر: خودسوری یک جوان تحصیل‌کرده تونسی به دلیل بیکاری و آغاز اعتراضات
  • ۲۴ دسامبر: کشته شدن یکی از معترضین در تیراندازی پلیس
  • ۲۸ دسامبر: فراگیر شدن اعتراض‌ها در تونس
  • ۸ تا ۱۰ ژانویه: انتشار گزارش‌هایی از کشته شدن ده‌ها نفر از معترضین
  • ۱۲ ژانویه: برکناری وزیر کشور
  • ۱۳ ژانویه: تعهد رئیس جمهوری تونس برای کناره‌گیری از قدرت در سال ۲۰۱۴
  • ۱۴ ژانویه: انحلال دولت و مجلس تونس توسط رئیس جمهور و فرار او از کشور

معترضین تونسی هم‌زمان با فرستادن پیام اعتراض و مقاومت خود به حاکمان عرب، پیغام متفاوتی هم برای کشورهای غربی داشتند.

ده‌ها سال است که دولت‌های غربی از تونس به عنوان واحه‌ای آرام با اقتصادی موفق یاد می کنند که شریکی مناسب برای تجارت با این کشورهاست.

آنها چشم بر سرکوب شدید مخالفان توسط رئیس جمهور بن‌علی بسته بودند و با وجود تذکر برخی فعالان جامعه عرب، این واقعیت را که مردم عادی در تونس، تحت فشار هستند، نادیده می‌گرفتند. 

  

 
زین العابدین بن علی در سوم سپتامبر ۱۹۳۶ در شهر حمام سوس در تونس بدنیا آمد. در طور زندگی سیاسی اش، چندین سمت در دولت و ارتش تونس داشت. او در دولت رشید سفر وزیر کشور می شود و بعد ها پست نخست وزیری را اشغال می کند.

وی در هفتم نوامبر ۱۹۸۷ با کودتای نظامی ولی بدون خونریزی علیه حبیب بورقیبه، رییس جمهوری تونس که در آن سالها ۸۴ سال داشت به ریاست جمهوری رسید. او اعلام کرده بود بورقیبه به دلایل پزشکی قادر به ادامه ریاست جمهوری و اداره کشور نیست و به این ترتیب با استناد به قانون اساسی تونس، وی را از ریاست جمهوری برکنار کرد.

وی پس از رسیدن به قدرت، قانون اساسی را تغییر داد و محدودیت زمانی دوران ریاست جمهوری را حذف کرد، به این ترتیب دیگر هیچ مانعی برای اینکه به رییس جمهوری مادام العمر تبدیل شود پیش رو نداشت.
بن علی در سال ۱۹۹۴ انتخاباتی برگزار کرد که خود او تنها کاندیدایش بود، وی با ۹۹٫۹۱ درصد آرا انتخاب شد.
همسر بن علی در حکومت او نقش پررنگی داشت، بسیاری همسر وی و برادرانش را به سوء استفاده از قدرت برای مال اندوزی متهم می کنند.
بن علی برای ۲۳ سال رییس جمهوری تونس باقی  در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱، این کشور را به مقصد فرانسه ترک کرد ودرپایان همراه باخانواده اش به عربستان گریخت. 


محمدرضا شاه پهلوی در پیامش چنین گفت و وعده داد: “متعهد” میشوم که خطاهای گذشته و بی قانونی و ظلم و فساد دیگر تکرار نشده بلکه خطاها از هر جهت جبران نیز گردد “متعهد” میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای برقراری آزادی های اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی که خون بهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل بمرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایر ان را شنیدم.

با شدت گرفتن این اعتراضات زین العابدین بن علی در پیامی که پنج شنبه شب از تلویزیون ملی تونس پخش شد، وعده اعطای آزادی های کامل به رسانه ها و برداشتن فیلترینگ از سایت های اینترنتی داد و  اعلام کرد : در تونس ریاست جمهور مادام العمر وجود نخواهد داشت و تلاش خود را برای استقرار دموکراسی به کار خواهد بست.  بن علی  در پیام خود تاکید کرد: من شما را فهمیدم، جامعه را فهمیدم. خرابکاری جزو عادات تونسی های متمدن نیست خشونت جزو رفتار ما نیستو تغییر پاسخی
خواهد بود به نیازهای شما که آن ها را درک کردم و بسیار درد کشیدم. درد من به خاطر این است که من ۵۰ سال از زندگی خود را در خدمت کشورم سپری کردم.

آخرین پیام زین العابدین بن علی که از تلویزیون دولتی تونس پخش شد بسیار به پیام محمدرضا شاه پهلوی شبیه بود؛ پهلوی دوم در یکی از آخرین پیام هایش گفت: انقلاب شما رِ گرفتم.


از طرفی دیگر مصرکه تابه این ساعت شاهد گریختن خانواده حسنی مبارک رییس جمهور مصر از کشور بسوی انگلستان وشهرلندن هستیم وبنظرمیرسد آخرین لحظات حکومت مبارک درحال سپری شدن است شاهد انقلابی ست که سالهاست آغاز شده وپس از انقلاب تونس به اوج خود رسیده و وقوع انقلاب حتمی ست ........................ 
  
درپست بعدی مفصلا به رویدادهای مصر و دیگر کشورهای عربی خواهم پرداخت .


شاهبندر۲وشاهبندر۳

به این دو وبلاگ هم سری بزنید: 

 

شاهبندر۲ (مختص هنر وموسیقی)  

آدرس :http://www.nakhal.blogfa.com   

 

 

شاهبندر۳(مختص دین وسنت) 


شاهبندر2

هنر وموسیقی

                                                     

                                                

بیوگرافی بی باک از زبان خودش


نام: محمد بها
لقب: محمد بی باک
تولد: 2/2/1985
قد: 1.83
وزن: 73 کیلو
رنگ مورد علاقه: آبی اقیانوسی
حیوان مورد علاقه: غزال
غذای مورد علاقه: غذای مادرم !!!
ساز مورد علاقه: پیانو
گروه مورد علاقه: Outlandish
خواننده کلاسیک مورد علاقه: Chris de Burgh
خواننده مورد علاقه رپ : ناس
فیلم مورد علاقه: De-javu
تفریح: رپ
تحصیلات: دانش آموز ریاضی (IT)
علایق: مذهب، دیدن دوستان، موسیقی
یه نفر که دوست دارم ببینمش: دخترم
3 حرف که میتواند من را به طور خلاصه تعریف کند:
غیرقابل پیش بینی ، خدا ترس و آرام !!! حالم بهم میخوره وقتی کنار کسی میشینم که شراب میخوره
تکه کلام: فدایی داری
عادت بد: موقع عصبانیت نمیتونم درست حرف بزنم
بهترین خاطره مدرسه : بچه بودن   

 

آدرس شاهبندر۳ :http://kingport3.blogsky.com

شاهبندر۳
دین و سنت

 موافقات حضرت عمر رضی الله عنه

رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: (لَو کَانَ بَعدِی نَبِیٌّ لَکَانَ عُمَرُ بنِ الخَطَّاب) {اگر بعد از من پیغمبری می آمد آن کس عمر پسر خطاب بود. (ترمذی).

مطابق تقاضا و تمنای قلبی حضرت عمرفاروق رضی الله عنه و موافق با رای ایشان، بارها وحی الهی نازل شده است؛ لذا از آن مجموعه چند واقعه در این رساله گرد آوری شده است.

گرد آورنده: مولانا محمد ضیاء القاسمی

مترجم: مولانا غلام محمد سربازی.

((پیشگفتار))

نحمده و نصلی علی رسوله الکریم

قاتل مشرکین، امیر مومنان حضرت سیدنا فاروق اعظم رضی الله عنه آن چنان شخصیّت بزرگی بودند که محدثین و مورخین، صدها کتاب در مناقب و فضایل او تحریر کرده اند و این سلسله تا قیامت جاری خواهد بود. زیرا امت مسلمان یقین کامل دارد که دین مبین اسلام بوسیله صحابه کرام ( رضوان الله علیهم اجمعین) از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و سلم به آنان رسیده است.

غراب شیطان(کشتی شیطان)

کشتی شیاطین را ، به چشم خود دیدم  

 

صحبت های شیرین حاج عبدالرحمن بابو از ناخدایان کهن بندرکنگ واینکه ایشان به چشم خود کشتی شیطان رادیده اند :

  

کودک 11 ساله بیش نبود که پس از فوت مادر، به اتفاق پدر به لنج باربــــــری رفت  

با شوق زیاد کار دریانوردی را آغاز نمود. و با دستان کوچکش به کمک پدرمیشتافت.  

زمانی که تـــــــور ماهیگیری را بالا میکشیدند وی نیز گوشهای از این تور را بدست  

میگرفت تا ادای آدم بزرگ را در بیاورد کمکم او در دریا بزرگ شد و با آموختن سواد  

نزد پدر و همکاران پدر به ناخدای برجسته ای تبدیل شد. ناخدایی که بعضی مواقع  

در نقش معلم، به خدمه، افراد بی سواد خواندن و نوشتن را میآمـــــــوخت. وی با  

لنجهای بادبانی در اقصی نقاط دنیا از پاکستان، هندوستان گرفته تا زنگبار، عدن،  

دارالسلام در تازانیا سفـــــــــــــر کـرد. پس از کسب تجربیات زیاد، آموختن زبانهای  

مختلف دنیا، پس از 30 سال پشت سر گذاشتن دوران سخت دریا و دریانوردی،  

لنج بادبانی خود را فروخت. دکانی دایــــــــر کرد و اینک در راستا بازار قــدیم کنگ، 

 فروشگاه بزرگ وسایل پلاستیکی به نام فروشگاه بابو دایر نمود. زمانی که به  

محل کارش رفتیم با روی گشاده از من و همکارم استقبال نمود و دفتر خاطرات  50 

 سال دوران زندگی اش که زمان و مکان دریا و خاطرات پیران قدیم بود را بــــــرایمان  

نشان داد. عبدالــــــــــــرحمان بابو فرزند احمد 76 ساله عکسهای قدیمی، تصاویر 

 دریانوردان آن دیار را نشـــــــــــــان داد. ناگفتههای زیادی از آن دوران بیان نمود. وی  

دارای 10 فرزند است که هیچ کدام از پسران آرزوی پدر که ادامه راه دریانــــــــوردی  

بود را در پیش نگرفتند و هرکدام به حرفه و صنعت غیر از دریا رو آوردند.  چگونه کودک 

 11 ساله مرد روزهای سخت دریا شد؟ بابو با نگاه کردن آلبوم عکسهای قدیمی در  

گذشته سیــــــــر میکرد: 11 ساله بودم که مادرم بر اثر بارداری جان سپرد، به عنوان  

تنها فرزند خانواده مدتی را نزد خواهر و برادرهای ناتنیام زندگی کردم هـــــــــرروز با  

دیدن پدر که به دریا میرفت آرزو میکردم روزی برسد با او ســـــــــــــــــــــوار بر جهاز  

(   لنج بادبانی   ) جهان را ببینم تا آنکه در همان سال یک شب زمانی که پدر به  

خانه آمد به من قــــــــــــول داد فردا مرا با خود به دریا ببرد. آن شب با شوق و ذوق  

فراوان تا صبح خوابم نبرد. صبح زود، زودتر از پدر آماده رفتن بودم. زمانی که سوار  

لنج شدم و ازشهر دور شدیم انگار تمام دنیا را به من داده بودند.  

احساس غرور میکردم از خوشحالی به بالا وپایین میپریدم - روزها درپی هم  

گذشت تا اینکه بزرگتر شدم و خـــــــــودم سکان شناور را به دست گرفتم. از  

خاطراتتان در دریا  بگویید آیا لنج شما هم گرفتار طــــــــوفانی شد؟   

 خیلی زیاد،اما خاطره ای که همیشه به یادم هست سال 1335 بود، زمانی که  

2 ساله بودم و به همراه پدر و 32 خدمه با یک فروند لنج باری بادبانی پدربزرگم، 

 از کنگ به عدن رفتیم، از آن جا با بار نمک به سمت سومالی به راه افتادم، در  

مسیر راه گرفتار طوفان شدیم و بر اثر این حادثه بدنه شناور شکافی برداشت و تمام  

نمکها از بین رفت، شب پر استرسی بود هیچ شناوری در دریا به چشم نمیخورد همه  

جا تاریک بود،طول امواج در حدود بیش از 5 متر میرسید با ذکر دعا ودرایت ناخدا به  

ساحل عدن رسیدیم. ناخدایان، ملوانان مهماننواز آن کشور با دیدن آسیبدیدگی  

شناور، از ما پذیرایی کردند و نگذاشتند غریبانه در آن شهر بمانیم بلکه ما را به  

شمال عدن هم بردند، با فرهنگ های مختلف آشنا شدیم. 10 روز در عدن ماندیم  

شناورمان از بین رفت. 10 روز در بربره آفریقا ماندیم تا اینکه با لنجهای کنگ از  

عدن به ایران برگشتیم. رسیدن ما به کنگ 4 ماه طول کشید در مدتی که  

در آفریقا بودیم به خانوادهمان نامه مینوشتیم و از سفارت آنجا به گلداری  

شهردار کنگ، ارتباط داشتند و پیامهایمان را به خانواده میرسانند، زمانی که 

 خاک کشورم را دیدم خوشحال شدم دختر کوچکم را بغل کردم 4 ماه دور از  

همسر و فرزندم برایم سخت بود.  بعد از این اتفاق که  نزدیک بود غرق شوید  

باز هم به دریا رفتید؟ (بالبخند) آره، با لنج یکی از آشنایان به عنوان ملوان به دل  

دریا زدم، رفتیم آبادان، بصره، از آن جا خرما انتقال دادیم به آفریقا در آن دوره  

«یک من» بصره 75 کیلو بود اما «یک من» در کشور خودمان 4 کیلو است،  

 

 

   

 

دریا سختیهای زیادی دارد ولی باید عشق وجود داشته باشد تا دردریا بمانید  

از خشمگینی آن نترسید. سفر با لنج بادبانی چگونه انجام شد؟ خیلی سخت.  

اگر باد نمیورزید آن شناور تا چند روز ثابت دردریا میماند گاهی که باد شدیدی 

 میآمد شناور 7 مایل در ساعت دریا را طی میکرد. رفتن به عمان شاید 3 روز 

 طول میکشید اما به علت حهت باد هنگام برگشت از عمان به سمت کنگ  

شاید 20 روز طول میکشید. هرچه سختی بود گذشت. عجیبترین چیزی که  

در دل دریا دیدید چه بوده است؟ سال 1332 با لنج بادبانی در اطراف بمبی  

بودیم و میخواستیم سفالهای قرمز را به آنجا انتقال دهیم که در تاریکی شب،  

روشنایی زیاد یک کشتی توجهام را جلب کرد ناخودآگاه جویا شدم چه اتفاقی 

 افتاده است ناخدایان پیر گفتند کشتی شیطان است که در قصههای پیران  

کهن شنیده اید. این کشتی کشتی اجنه است بارها و بارها در سخن دریانوردان  

شنیدهام کشتی نورانی بود که سریع از ما دور شد. بعد از آن دیگر نتوانستم 

 چیزی را مشاهده کنم و تاکنون کسی هم آن را ندیده است.   

 

  

 ازناخدایان قدیم  

 

به نظر شما دزدان دریایی نبودند؟ نه آن موقع دزدان دریایی نبود این کشتی متعلق   

به جن های دریایی بود. روز را چگونه آغاز میکردید؟ الان هم مثل گذشته صبح زود  

بعد ازنماز بیدار میشویم صبحانه میخوریم بعد از بیرون آمدن آفتاب به دل دریا میزنیم 

 در مواقعی که سفر نمیرویم ساعت 11 نهار میخوردیم چرا که 12 باید به نماز 

 به مسجد برویم. غروب نیز پس از صرف شام با اهالی به حیاط خانه یا در  

کوچه ها مینشینیم قلیان میکشیم چای قند پهلو مینوشیم و از هر دری  

صحبت می کنیم. چه آرزوی دارید؟ بابو سکوتی کرد او آرزو سفر به کشورهای  

اروپایی، آسیایی نداشت بلکه سلامتی خانواده اش را به زبان آورد. آرزو دارم  

همیشه خانواده ام موفق باشند فرزندانم آینده خوب و خرمی در پیش بگیرند  

و سلامتی همه را آرزو دارم.
 

منبع: صبح ساحل 

شماره خبر :   28317
انتشار : 12:51 دوشنبه 1/9/1389

 

 

واما مطلبی دیگر درمورد کشتی شیطان و این بار از تهران وکشتی شیطان آتیلا پسیانی و تجسید غراب شیطان: 

 

 

نقد و بررسی «کشتی شیطان» به کارگردانی «آتیلا پسیانی»

نمایش کشتی شیطان برمبنای یک واقعیت شکل می‌گیرد ونویسنده  

می‌کوشد با فلاش بک به موضوعش شاکله‌ای داستانی ببخشد اما...

 

جابجایی جبر و اختیار
 انتخاب موضوع نمایش براساس زمینه‌های فرهنگی و آداب و رسوم خاص یک منطقه معین 
 جغرافیایی معمولا سبب غنای محتوای آن می‌شود و از همان آغاز نشان می‌دهد نویسنده  
و نیز حتی کارگردان براساس انتخابی که کرده‌اند برای هنر تئاتر نوعی غایت‌مندی و  
معنازایی قائل هستند.  
 

بخشی از زیبایی‌شناختی هنر تئاتر هم به همین مقوله برمی‌گردد و همزمان نیز در ذهن 

 مخاطب یک مقبولیت موضوعی و مرتبت فرهنگی را برای چنین هنری نهادینه می‌کند. 

 نمایش «کشتی شیطان» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی آتیلا پسیانی که هم‌اکنون  

در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا می‌شود موضوعش، صرف‌نظر از آن‌که تا چه حد  

و چگونه به پردازش دراماتیک درآمده باشد، از حوزه فرهنگ سنتی یک محدوده  

جغرافیایی خاص انتخاب شده است.

متن نمایش «کشتی شیطان» به نویسندگی آتیلا پسیانی بر مبنای یک موقعیت شکل  

می‌گیرد و نویسنده می‌کوشد با فلاش‌بک به برخی حوادث نه‌چندان مستدل و قطعی به  

موضوعش شاکله‌ای داستانی ببخشد، اما نهایتا از موقعیت نمایی قبلی چندان فراتر  

نمی‌رود؛ فقط یک نتیجه احتمالی را با یک نتیجه احتمالی دیگر جایگزین می‌کند و «جبر»  

حاکم بر زندگی پرسوناژ زن جوان نمایش را بدون دلیل و صرفا به گونه‌ای نظری و دلبخواهی  

با قائل شدن به مقوله اختیار جایگزین می‌نماید.

 



تا قبل از نتیجه‌گیری پایانی عشق و ازدواج به دلیل همان جبر اجتماعی از مقوله  
انتخاب طبیعی جدا شده است و این اقتضا می‌کند حداقل در پایان نمایش چنین 
 فاصله‌ای از بین برود، اما متاسفانه همه چیز به همان ترتیب قبلی می‌ماند  
و مضمون آزادی و اختیار و انتخاب فردی در امر مهمی مثل عشق و 
 ازدواج،‌ منتفی می‌شود. در عوض به شکل متناقضی بر موجه و دلپذیر  
بودن انتخاب غیرطبیعی و ناخواسته تاکید می‌گردد؛ یعنی نمایش  
«کشتی شیطان» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی «آتیلا پسیانی»  
گزاره فرهنگی و انتخابی‌اش را به دلیل تحلیل نادرست موضوع نقض می‌کند.  
ضمنا خود موضوع هم از قابلیت‌های نمایشی بالایی برخوردار نیست. اگر 
 ویژگی‌های خاص هنر تئاتر را در نظر بگیریم که الزاما و اساسا بر  
عینیت حقیقی و غیرمجازی رویدادها و آدم‌های روی صحنه و همزمانی  
آن با حضور تماشاگر در سالن تاکید دارد، در آن صورت باید پذیرفت که شاخصه‌ 
 اصلی آنچه روی صحنه به اجرا در می‌آید همان دراماتیک و نمایشی بودن آن 
 است و نباید معمولی و گزارشی جلوه نماید. یعنی باید از یک گزاره فرهنگی  
بسیار فراتر برود و در وهله نخست واقعا نمایش باشد. با همه اینها علاقه  
خاص آتیلا پسیانی به آداب و رسوم و موضوع‌های فرهنگی می‌تواند امتیازی 
 نسبی برای نمایش باشد.
 
اجرای ابتکاری
در حوزه اجرا اگرچه متن قابلیت‌های نمایشی زیادی برای روی صحنه ندارد،  
اما آتیلا پسیانی تاحدی موفق شده است از ابتکارات خود کمک بگیرد و به  
طور نسبی با دامن زدن به کنجکاوی تماشاگران آنان را برای پی بردن به  
چیستی موضوع و درک سامانه نهایی آن با اجرا همراه نماید.

طراحی صحنه ساده و زیباست؛ دری در عمق صحنه قرار دارد و اغلب از  
آن مه غلیظی وارد صحنه می‌شود. ضمنا کپه‌های خاک نیز زیر نور  
مناسب صحنه جلوه نمایشی پیدا کرده‌اند؛ اما نکته‌ای را نباید نادیده 
 گرفت: آتیلا پسیانی قبلا در نمایش‌هایش از این کپه‌های خاک،  
عروسک‌های چوبی و مینیاتوری و نیز پارچه استفاده کرده و بارها  
پرسوناژهایش را هم به استفاده از خاک، چوب و پارچه و ابزارهای  
نمادین دیگر وادار نموده است و این نشان می‌دهد که از ابزار صحنه  
برداشتی شخصی و فردی دارد. او با تعبیه ابزار نوردار روی شکم به  
منظور القای حاملگی زن جوان، صحنه را با نگره‌ای عرفانی نیز می‌آمیزد  
و به زیبایی آن می‌افزاید. 
                                        

با این که نمایش کشتی شیطان زن محور است اما درآن از رویکردهای فیمینیستی  

خبری نیست.

میزانسن‌های انتخابی او نیز به طور نسبی با موقعیت مورد نظر نمایش همخوانی 

 دارند، اما گاهی حرکات بازیگران و شکل‌دهی صحنه و نیز روند اجرا و پیشبرد 

 آن کند و کش‌دار است. برای چنین عارضه‌ای هم علتی ارائه نشده است.

آتیلا پسیانی سعی در تمثیلی کردن برخی عناصر دارد. رنگ آبی و سیاه  

را با تعابیر و تاویل‌های تلویحی متفاوت در دیالوگ‌ها برجسته کرده است:
«اگر به دریا بنگری چشمات آبی می‌شن»، «وقتی به دریا نگاه می‌کند  

چشمانش سیاه‌تر می‌شود... دریای او سیاهه»! و... او نظری جنبی هم 

 به قضیه ابراهیم نبی و پسرش اسماعیل دارد؛ در قرینه‌های  

امروزین او از آنها «اسماعیل» دچار توطئه و عملا قربانی می‌شود.

با توجه به موضوع فوق و نیز مضمون کلی نمایش باید اذعان داشت آتیلا پسیانی  

با اشاره به آیین‌ها و مراسم خاص همواره می‌کوشد از دل آنها به شکلی  

سلیقه‌ای آیین و مراسم مورد نظر خودش را بیافریند. این شاخصه در  

نمایش‌های قبلی او هم قابل ردیابی است.

محیط ایستا

بازیگران چیز خاصی را به نمایش نمی‌گذارند، زیرا اساسا متن نمایش کنش‌زا  
و حادثه‌مند نیست و در نتیجه، پرسوناژ‌ها در محیطی ایستا قرار می‌گیرند.  
در ضمن به محض آن‌که پرسوناژ‌ها به شرایطی می‌رسند تا جلوه یابند و  
شخصیت‌پردازی شوند، نمایش به پایان می‌رسد؛ لذا بازی بازیگران هم 
 هرگز به سطح و مرتبتی قابل تحلیل ارتقا نمی‌یابد. واقعیت آن است  
که اسم‌هایشان «مروارید»، «جواهر»، «بی‌بی صنم»، «مرجان» و... قابل  
تاویل‌تر از خود آنان است. فقط ویژگی خاصی در نحوه به کارگیری بازیگران  
به چشم می‌خورد؛ یک بازیگر زن ثانویه همواره همراه زن جوان نمایش است 
 که بیش از آن‌که پرسوناژی مستقل و جدا باشد، همانند قرینه و تمثیلی از 
 «من درونی»‌ زن جوان جلوه می‌نماید؛ یعنی چنین به نظر می‌رسد 2 بازیگر،  
نقش یک پرسوناژ را ایفا می‌‌کنند. یکی از آنها وجود بیرونی و دیگری وجود 
 درونی پرسوناژ را به نمایش می‌گذارند و این از لحاظ نویسندگی و نیز کارگردانی،  
یک ابتکار و ترفند تجربی و نمایشی به حساب می‌آید.

یادآور می‌شود؛ توجه به میزان استقبال تماشاگران نیز از لحاظ  
مخاطب‌شناسی و بخصوص جامعه‌شناختی می‌تواند یک فاکتور و برآیند  
قابل تامل باشد؛ در شب دوم اجرای این نمایش به تعداد صندلی‌های  
تالار 120 نفری چهارسو تماشاگر حضور داشت.

انتخاب موسیقی صداگونه نمایش که در آن، از رویکرد کلیشه‌‌ای انتخاب موسیقی  
محلی اجتناب شده بیش از همه عناصر دیگر با اجرا تناسب دارد، زیرا به طور نسبی  
سبب حسی و درونی شدن موقعیت‌های مفروض نمایش شده است.  
استفاده از تصاویر مجازی به منظور انعکاس دادن آنها روی صحنه و بازیگران،  
به سبب نامعلوم و نامشخص بودن تصاویر، بیشتر به تاباندن نورهای لرزان 
 شباهت دارد.

در نمایش «کشتی شیطان»‌به نویسندگی، طراحی و کارگردانی آتیلا پسیانی  
همه پرسوناژها زن هستند و این نمایش را باید نمایشی «زن محور»‌ دانست  
که در آن از رویکرد‌های افراطی فمنیستی خبری نیست. زن در چارچوب فرهنگ  
سنتی به تعریف در می‌آید و استفاده از گوشی‌ها و ابزاری مثل تلفن  
همراه یا «ام.پی.تری»‌ هم نتوانسته است او را وارد دنیای مدرن کند.  
نمایش با کاستی‌هایی روبه‌روست؛ تماشاگر در پایان با توجه به تنهایی و در تنگنا  
ماندن زن جوان، در حقیقت به همان نقطه آغاز نمایش می‌رسد و چیزی تغییر  
نمی‌کند. از لحاظ اجرا می‌توان گفت در بخش طراحی صحنه و شکل‌دهی  
میزانسن‌ها به طور نسبی قابل اعتناست.
  
منبع : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ  


 

 

ادامه مطلب ...