شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

ّّآخرین پناه

صبح بخیر ای زیبا..

صبح بخیر ای قدیسه زیبای من

دوسال گذشت مادرم

بر آن پسری که به دریا زد

با آن سفر رویایی اش

وقایم نمود در چمدانهای خود

صبح سبز سرزمینش را

                                                                کوشه ای از قصیده بنج نامه برای مادرم از نزار قبا نی

چه میتوان گفت ای بهترین من - ای پس از خالق پرستشم وای بخشنده مهربانی که بخشایش را آموختی مرا - زیر نور آن فانوس دران شب سرد زمستانی به   من  گفتی زندگی زیبا ست آری فرشتگانند که تمام موهبت های خدایی را زیبا میدانند وتوای زیبا چو فرشتگان زندگی را  زیبا میدانی  ولی گنهکارانی چو من گناه را دگر گناه نمی دانند وثوابی را نمی بینند -پاورچین پاورچین آن طفل مدلل تو -آن تنها پسر تو به میهمانی دنیا رفت و اشک تورا درانتظار بارها بریخت و غافل -خود- برفت وبرفت تا قله تفتان ودامنه سبلان وهندایران -ارگها رااز بم تا کریمخان شمرد-سی وسه پلها را دور از زاینده رودها دید-تخت جمشید وبیستون را خانه جغدان یافت -به فرهنگی دیگر پناه برد تا درگیری کشمیر ودعوای برادارن برسر خوان عقاید وفراموشی وحدانیت و جدال وجدال جدال در کراچی -اهل لیاری با کلوها -تا بصره تا جدال عقال و نعال تاکندوره سفید برادری که زبان خود را خورده بود - وآن داش لات پیری که همه را کتک میزد ومساجدرا بمباران وکودکان را به گلوله می بست- و ادعای کمک کردن داشت - تا ان دشمن خدایی که قبله اول و دوم را از ان خود میدانست - و تا ان پیش نمازی که نماز خود را رو به کاخ سبز معاویه اقامت میکرد و کاخ سفید را خانه عدالت گستران میدانست -تاعرب - تا مجمع الامم-   تا ابن ماجدی که ستاره ها را دگر نمی شناخت  - تا دعوای دوباره دو برادر - تا تمسخر اصالت وتبلور حقارت- تا سبزترین کوه صحار تا ماورای خیال در باطنه ودوستی بااجنه در کوه سمحان- و طبل زار رمسیان  -مدد یاشیخ عیدروس یاشیخ عبدالقادرجیلانی یا صاحب الغوث اغثنی  -وبازم رفتن ورفتن تا  مشقت و مشقت تا استرس بی مقصدی تارفاقت های پوشالی به اندازه دوهزاری وتامرثیه شکست در هرآنچه پنداشتن وبرگشتن دوباره اما اینبار زیر نور برقی نشستن و-دوباره- گفتی که زندگی زیباست گفتم خسته شدم  از جستن- آن زیبایی راچه میدانی عزیزترینم -گفتا بعدا میدانی هنوز باید دیدن ودیدن -مرگ را دیدم نه یکبار بلکه هزاران بار -درآن ظلمات شبانه -سینه دریا را شکافتم به زیر تیر باران حرامی نان -وچه رعنا جوانانی را غریق خون وبنزین ودریا دیدم - صرب به سینه بر محمل سیگار وکار وزندان - گریه ان دخترک تازه عقد کرده بر جسد جوانی که مهریه خود راقرض کرده بود برای تسدید دیون رو به ناکجا اباد اورده و تیر خلاص را از تنها حامی دریافت و خلاصی خلاص -مرگ عشق و مرگ وجدان -وان یابویان پیر  انطرف اب  درحال استثمار دود وپوچی والکل زهرمار به تن یافتم وآن را بزیر گل واینرا برتخت  -گرداب عرق وخون -گردباد دود وخیال-تا رجس التماس تا پستی شعور -وای - تا لعنت به این زندگانی - وبازم دعای شبانه تو مرا باز گرداند-اما این آغازی بود برای  غربت واسارتی دیگر  -  به خانه غریب و به دنیا غریبانه زیستن- این است سزای جستن زیبایی - رو به کعبه ام خدایا مرا رهنما باش که مادرم هرانچه که تودهی زیبا داند - مرا ببخش خدایا - حلال کن مادر که گر به غربت بمیرم و تورا نبینم خواست خداست وبس - ولی سجاده ام را شبی به باده رنگین کردم و خدایم آخر زیبایی را  نشانم دادودانستم که برای  من  زیباترین زیبا توهستی وبس وچون موهبتی چون تو بدین سرای وغا نصیبم شد پس زندگانی زیباست  وآن شب سرد زمستانی به پای صحبت تو نشستن چه زیر فانوس چه زیر نور برقی هرانجا که باشد باتو بودن زیباست ای اخرین پناه من .                                                                                 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
کودی تلخو چهارشنبه 7 آذر 1386 ساعت 23:06 http://wwwmkuditalkhoo.blogfa.com

این متن بی نهایت زیبا و پر از احساسات صادقانه است اما لوگوی وبلاگتان دو ایراد عمده دارد:یکی غلط املایی و دیگری جعل تاریخی.
اول شاه بندر به صورت سر هم که شما مرقوم فرموده اید، ناصحیح می باشد.
دوم در هیچ زمان و هیچ سند معتبری کنگ به این نام خوانده نشده است.من نمی دانم شما چرا اینقدر اصرار دارید چیزی را به دروغ به جهانیان بقبولانید.آیا به نظر شما بهتر نیست خود را آنچنان که هستیم بپذیریم نه آنچنان که دوست داریم؟

علیک السلام دوست حقیقت جو وفرهیخته من
قبل از هرچیز از حضور مجددتان بسیار ممنون ومتشکرم - امیدوارم با همدیگر دست به دست بتوانیم نواقص را در هر جا که ببینیم رفع نماییم
ثانیا شاه بندر یا شاهبندر یا هرانچه بنامیم که شاهبندر یعنی سرهم صحیح تر است خلاصه حقیقتا نام قدیم کنگ است واین خواست قلبی بنده بوده که وبلاگ خود را بدین نام مزین نمایم ومدارک واسناد کافی برای ادعای خود دارم که نیاز به تعلیمم نیست- بگذریم - حالا شاهبندر کیست وچیست ما فرزندان این اصالت میدانیم وبس نه غریبان -پس بخوان وبدان - به بزرگ تجار- قدیما هم در سرزمینهای عرب وهم عجم شاهبندر میگویند (سر هم نه منفصل -میتوانید این نام را در سایت های مختلف بیابید)-اما نام بندرکنگ در زمان پرتغالیها شاهبندر بوده که اسناد ومدارک لازم جهت این امر موجودمیباشد- که حتی به الهام از این مسما در زمان ولایت خان بستک بر این منطقه کنگ را بنام سلطان اباد معرفی نموده اند که کلمه سلطان را دگر میدانید که چه مفهومی دارد - اگر فیلم کشتی آنجلیکا را هم دیده باشید نویسنده محترم فیلمنامه آن پس از تحقبقات زیاداز نام کینگ پورت بجای کنگ استفاده کرده که این نام بر تابلو ورودی شهر در فیلم حک شده ودر جملات بازیگران این نام چندین بار تکرار میشود که اگر لازم باشد تحقیقات ایشان هم ارایه خواهد شد -ما چیزی بنام کنگ را در زبان روزمره خود بکار نمی بریم پس چگونه شهر خود را بدین نام نامیده ایم (کنگ = خرمای نرسیده راگویند که خودمان میگوییم خرک) - کاروانسرای لب دریا را اگر دیده باشید که عمرش به زمان خلافت عمر فاروق میرسد ملتقی کاروانها ی مختلفی بوده که جهت تجارت یا رحل اقامت بدین جا می آمدند و لنجهای کنگی بودند که سوغات سرزمینهای دور را بدین خطه اورده وبزرگ تجار این منطقه شخصی بنام شاهبندر سعید بوده که چشم چه زمانی و چه مدرکی خود بحث مفصلی ست که بعدا ارایه خواهد شد -بله- کنگ دارای تاریخ بزرگی است که هزاران صفحه باید نوشت از حکومت لشتان تا درگیری با بنی سفلی(سفلا) از حکومت غلیظه بزرگ تا هوجا وخوجا از ... - ال صباح حکام کویت اصالتشان به همین کنگ بر میگرددو از کنگ برخاسته و قبایل موجود در کویت قدیم را بسلطه در آورده اند که با ارایه اسناد این مطلب را نیز میتوانم اثبات کنم .اما اگر از این حرفها هم بگذریم که بقول شما همش دروغ -من از الحاد شما با هر رمزی که نشانه اصالت - تاریخ یا گدشته دور ودرازمان باشد یا بطریقی نعت ووصف شهرمان را در بر گیرد متحیرم - مطمن باشید دوست عزیز هرگز به جهانیان دروغ نخواهیم گفت ما فاتحان هند وسند وافریقاییم وپرچمداران فرهنگی اصیل وصاحبان بادبانهای برافراشته ایم - نام شهر ما کنگ نبوده همان کینگ صحیح است وامیدوارم همیشه قبل از تحدث تعقل وتفهم وتحقیق را پیشه گرفته ودست از الحاد با اصالت بردارید که مقصد اصلی شما گمان نکنم چیزی جز اصلاح باشد - راستی فرمودید که در هیچ سند وهیچ زمانی کنگ به این نام نبوده -کدام تحقیق وکدام زمان وکدام سند را میفرمایید دوست عزیز شما که حد اقصی ذهنتان تندیس بوم مسی شده و بقول کنگیان نه یک کلم پا هاو غرقی- بیشتر تحقیق کنید - بهتر از الفاظ استفاده نمایید واحترام این خانه اجدادی را حفظ نمایید که برخورد با اصالت بسی سخت وجوابش بسیار سنگین است.

بانو ی کنگی پنج‌شنبه 8 آذر 1386 ساعت 02:59 http://www.banooyekongi.blogsky.com

با سلام و عرض ادب
مادر مظهر عشق ، زیبایی ،گذشت ،ایثار ، فداکاری و .... میباشد که وصفش هرگز در کلام نمی گنجد.فرشته نگهبان فرزند ، مادر...

علیک السلام سرور بزرگوار
از حضور مجددشما سرور م بی نهایت ممنونم -اری تنها واخرین پناه هر ان کسی پس از خداوند مادر ست وبس واز همینجا تمام دست تمام مادران زحمتکشی که با خون دل فرزند میپرورانند بوسیده ومیگوییم تورا سپاس .

اندیشه ورز برنا پنج‌شنبه 8 آذر 1386 ساعت 18:36 http://andishevarz.blogfa.com

هذه من کتاباتک ؟؟
جمیله جدا ولکن مشوشه..لیس فیها خط فکری ...نامل بکتاباتک المستقبل ان تروح الی ما راح الیه شاعر الجلیل نزار قبانی..کلمات سهله و فی افواه الناس..ولکن بحلاوه لاتنسی

صدیقی العزیز
لست بنزار ولا اکون یوما نزار فنزار بحر لا ینتهی ولست سوی قطره -ترجمت قطعه صغبره من نزار و قلت الکلمات المشوشه کما الحال عندی واعذرنی اذا لم یسل الیک المعنی الصحیح -فلست نزارولن اکون یوما نزار

فریده قاسمی جمعه 9 آذر 1386 ساعت 02:38 http://dokhtekong.blogsky.com/

سلام
ادبیات،تاریخ،مذهب،سیاست،فرهنگ واقتصاد را به خدمت گرفتید تا از مادر بنگارید.... زیبا بود.... البته اگر ساده تر و بی تکلف تر می نگاشتید ارتباط میان جملات و ما خوانندگان سریعتر و بهتر برقرار می شد.

علیک السلام خواهر بزرگوار
از حضورمجدد وراهنمایی شما بسیار متشکرم .
پیروز بمانید.

حمدان یکشنبه 11 آذر 1386 ساعت 13:17

دوست عزیزی با حضورسبز خودبنده نوازی فرموده و سوال فرمودند که اشعار وبلاگ از کیست؟ باید بعرض برسانم که تلاشی ست از حقیر برای منظوم نمودن احساسات خود اما نمی دانم بنا به چه دلایلی نظر ایشان حذف شد من جدا شرمنده ام دوست بزرگوار که حتی نام ویا ادرس وبلاگتان هم نماند که سری به شما بزنم واقعا پوزش می طلبم وخیلی شرمنده لطف ومهربانی شما هستم حتما دوباره سر بزنید تا ادرستان را داشته باشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد