شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

تاتر در بندرکنگ...خداحافظی یا...

روزی که انجمن نمایش بندرکنگ  برای اولین بار تشکیل جلسه داد 

احساس کردم آن خواب زمان کودکی ام به واقعیت تبدیل شده از

دوران دبستان تمام سعی خود را برای بالارفتن روی صحنه

 میکردم - می نوشتم ومی خواندم وروبروی آینه

 باخود حرف میزدم ونقش بازی میکردم -عشق صحنه چیزی مانند

نفس کشیدن همراه من بود -نمایش ابن زیاد کلاس پنجم دبستان را با چنان

 شوقی درنقش ابن زیاد بازی کردم که تا مدتی شخصیت واقعی خود

را فراموش کرده بودم -خلاصه -گذشت وگذشت تا اینکه فرصتی پیش آمد که

 همراه با استاد بزرگوارم مرحوم جناب عبدالله علیزاده نمایشی تحت عنوان

طمع با همکاری جوانانی که با دل وجان کار میکردند روی صحنه ببریم 

-وای چه شبی بود ان شب -اجرای نمایشهای ما بصورت خیابانی بود والبته 

 در آن زمان گروهی به سرپرستی استاد اسماعیل خوش لقا رقیب ما بودند  

 وبانمایشی تحت عنوان کفرنک روی صحنه آمدند -دونمایش بلند باهم دریک

 شب روی صحنه رفتند ومورد تشویق تماشاکرانی که تا دیر

وقت پابه پایمان ایستاده بودند قرارگرفت-به جلو زدن از رقیب نمایشی کوتاه

 نیز در اجرای بعدی روی صحنه بردیم -یادش بخیر چه روزهایی  - با اینکه

 نمایشهای ما فقط در ایام دهه فجر روی صحنه میرفت -اما باورکنید ازاین

دهه فجر تادهه فجر سال آینده همش در حال تدارک ونوشتن وتمرین 

بودیم -سال بعد انجمن نمایش بندرکنگ را با ادغام دوگروه نمایشی بندرکنگ

یعنی گروه ما وگروه استاد اسماعیل خوش لقا تشکیل داده وگروه هنری

میداف بندرکنگ چهره نمایی کرد -آن سال دونمایش دزد عیار و پلاس نتیجه کار

 دسته جمعی ما بود که نمایش دزد عیار در جشنواره تاتر استانی صاحب

بهترین طرح لباس وبهترین بازیگربه بازیگری استاد اسماعیل خوش لقا 

 وکوچکترین بازیگر خردسال استان مروان خوش لقا شد-حالا کم کم داشتیم

 پخته تر میشدیم-سال بعد نمایش گپ گنوغ را داشتیم که نیمه کاره ماند ونمایش

 چاچول روی صحنه رفت واز استقبال خاصی برخوردار شد

 همینطور در سالهای بعد نمایشهای تالینگ-اوچی- یک نمایش لب حوضی بلند

 وچند نمایش کوتاه حاصل کار گروهی ما بود -دیگه صاحب گروههای

مختلف سنی وتشکیلات به خصوص خود بودیم وبنده بهمراه سروران

محترم اعضا انجمن نمایش بندرکنگ بعنوان پیشکسوت این هنردر شهر خود

 راههای دور ودرازی را مد نظر داشتیم-تااینکه اولین

 جشنواره تاتر دربندرکنگ باحضور رده های مختلف سنی درشهربهمراه

 یک نمایشگاه بزرگ که حاکی اصالت وتاریخ بندرکنگ بود قدمهای ثابت

ومحکم دیگری رادر این راه به حکایت کذاشت که دیگرگروه رزیف بندرکنگ

نیز با ما همراهی داشتند-القصه که نمایشگاه ما دو بار در ایران صاحب

مقام اول شد -اولین مرتبه در نمایشگاه گفتگوی تمدنها در بندرعباس ودومین

 مرتبه درشیرازوتااینجا که آغاز واقعی ما بود خداحافظی ها شروع

 شد استاد عبدالله علیزاده به رحمت خدا رفت - استاد اسماعیل خوش لقا که در

 واقع بنیانگذار هنر تاتر دربندرکنگ بودند دچار مشغله های فراوان شده واز

 بی حمایتی مسولین دلسرد شدند -باورکنید هزینه تمام کارهای مذکور به

عهده خودمان بود وهیچ حمایتی نمی شدیم الا در اخرین روز کار جهت

 اختتامیه بعضی از اقایان نورچشمی عرضه اندام میکردند که یعنی ما هم هستیم-

بیاد دارم که براثر جمع آوری وسایل نمایشگاهی اولین نمایشگاه بزرگ

کنگ شناسی که حدودیک سال برنامه ریزی کردیم و ۲ماه تمام روزانه باهزینه

 شخصی وبا ماشین شخصی استاد اسماعیل خوش لقا از این شهر بدان روستا

 وبرعکس وبا خواهش والتماس وهزاران درد سر جستجو وجمع آوری را

 ادامه می دادیم تا اینکه آنفلوانزای شدید بعد از دو ماه گریبانگیرمان شد البته

من زودتر بهبود شدم واسماعیل چندین روز دربستر بیماری افتاد که کارها

همه به عهده من افتاده بود وگروه خستگی ناپذیرمان که مشکل مالی مانند

همیشه گریبانگیرمان شد -(حالا شما تصور کنید اولین جشنواره تاتر در

 بندرکنگ واولین نمایشگاه کنگ شناسی با هزینه های شخصی گروه صورت

می پذیرفت وبس) - به عیادت اسماعیل رفتم ومشکل را برایشان بیان داشتم

که ایشان گوشی موبایل وسند سیم کارت خود را به من داده که بفروشم وکار

 را عقب نیاندازم -که اینجا تنهایی خود مان را واضح تر از همیشه لمس 

کردم -البته مشکل به طریق دیگری حل شد -خلاصه کلام اینکه پس این 

همه زحمت وکار وکوشش نتیجه چیزی جز دلسردی وازهم

 پاشیدگی گروه نبود چند سال است که هیچ خبری از تاتر در بندر کنگ

نیست وهرکدام به راهی  رفته وگروه میداف بندرکنگ بکلی از هم گسیخته شد

 .چه بگویم که دلم برای آن روزهای قشنگ همبستگی ودوستی و آن همه

 صمیمیت خیلی  خیلی تنگ شده -تا اومدیم حرفی بزنیم سکوت حاکم شد

 وجدایی قسمت -به امید سلامی دوباره با این هنر زیبا دربندرکنگ.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
عبدی جمعه 25 آبان 1386 ساعت 13:44

سلام
خلاصه و مختصر ارتجاع حاکم با هنر ادبات ورزش فرهنگ و اقلیت های مذهبی مخصوصن اهل سنت در جنگ و ستیز است بس و بسلام

چه بگویم -حرفی ندارم.

فریده قاسمی جمعه 25 آبان 1386 ساعت 15:16 http://dokhtekong.blogsky.com/

تاکنون از پیشینه و چگونگی شکل گیری انجمن نمایش بندرکنگ (میداف) چیزی نشنیده بودم و همراه با توصیف شما از آنهمه یکدلی - تلاش و مایه گذاشتن از وقت-انرژی و حتی امکانات مادی گروه لذت بردم... ولی پایان آن یعنی دلسردی و از هم پاشیدگی گروه سخت مرا متاثر کرد... تصور من از عدم فعالیت گروه، مقارن بودن ایام دهه فجر با ایام سوگواری(محرم و صفر) بود و نه .... البته حالا هم دیر نشده با این انگیزه و اراده شما و سایر دوستان و اعضاء انجمن و با استفاده از فکر خلاق جناب خوش لقاء می توان شاهد فعالیت مججدد و حتی قوی تر انجمن بود.خصوصا با حضور و حمایت مالی شهردار محترم شهر (جناب داشی جان) از کارهای فرهنگی و اجتماعی ...

باورکنید خواهر بزرگوار خیلی سختیها را متحمل شدیم تا کوچکترین حرف برای گفتن پیدا شد ودوباره سکوت که خیلی برای من این سکوت سخت بود به امید خدا وبا یاری دوستان دوباره خواهیم گفت.

اندیشه ورز برنا جمعه 25 آبان 1386 ساعت 17:30 http://andishevarz.blogfa.com

قرن ها گرچه طلبکار جهانیم ولی
ما بدهکار جهانیم در این قرن چه باید بکنیم
هیچکس گاری ما را به قطاری تبدیل نکرد
هیچکس ذوق و اندیشه پرواز نداشت
هیچکس از سر عبرت به جهان خیره نشد
هیچکس از سفری تحفه و سوغات نداشت
من در این حیرانم
که چرا قافله ی علم از این جا نگذشت
یا اگر آمد و رفت
پدرانم سرگرم چه کاری بودند؟
بر سر قافله سالار چه رفت
و اگر همره این قافله گشتند گهی
برنگشتند چرا؟
مطالب زیبا و پرنغزی دارید....از عسلویه چه می دانید...
عسلویه از زبان جوانان عسلویه....
با تبادل لینک موافقید؟

اولا تشکرفراوان دارم از اینکه سری به من زدید -متاسفانه اطلاعات حقیر از عسلویه بسیار کم است و با تبادل لینک حتما موافقم

خلفان جمعه 25 آبان 1386 ساعت 18:13 http://www.khalfan.parsiblog.com

السلام علیکم.
متاسفانه یکی از مشکلات حاد جامعه ی ما همین است که به فعالیتهای فرهنگی بهایی داده نمی شود و وحتی اگر کسی در این زمینه ها مشغول باشد به عنوان یک بیکار و مفت خور به او نگاه می شود،وکار وخدمت را تنها دربیل زدن و بارکشی و...می دانند،در حالی که مهمترین و وقتگیرترین خدمتها به جامعه خدمات فرهنگی است و در مقابل این خدمات هم بایدحقوقی به این قشر تعلق گیردتا بتوانند بنیه های فرهنگی را تقویت کنند.امیدوارم که با ترقی فرهنگی و گذشت زمان این مشکل حل شود.
در پایان هم خواهشی از شما دارم که الفاظ (جناب استاد) را از قسمت لینک دوستان حذف نمایید.
موفق باشید.

به امید روزهای آفتابی وروشنتر-درمورد خواهش شما هم فکر نکنم چیز گزافی گفته باشم اما به هر حال چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد